روزنوشته های یک طلبه

امید است در سایه امام زمان ، سهم کوچکی از تبلیغ دین در فضای گسترده مجازی داشته باشم.

روزنوشته های یک طلبه

امید است در سایه امام زمان ، سهم کوچکی از تبلیغ دین در فضای گسترده مجازی داشته باشم.

آموزش سخنرانی ، فن بیان و خطابه ، متن سخنرانی های اساتید و خطاب ، سخنرانی روشمند دسته بندی شده ، دروس متداول حوزه و...

آقای قاضی می فرمودند در عالم مکاشفه دیدم رحمت الله الواسعه حسین است و باب رحمت الله الواسعه قمر بنی هاشم ابالفضل العباسه ، همه ی امامان ما مظاهر رحمت حضرت حق هستند ، اما رحمت الله الواسعه چرا حسینه؟ به تعداد تیرهایی که به بدن حسین اصابت کرد و محکم ایستاد ، خدا هی به حسینش فرمود حسینم دیگه هر چی تو بگی ، یه روز حسین وایستاد صدا زد خدا هر چی تو بگی ، بریم کربلا ... محل عمله ، کربلا محل عمله ، لااله الا الله ، یا اباعبدالله آقا برامون راحت نیست این حرفا رو می زنیم ، کربلا محل کتک خوردن زینبه ، کربلا محل شرمندگی رباب مقابل علی اصغر خودشه ، کربلا محل تشنگی ، العطشه ،کربلا محل دویدن حسینه ، جنگیدن حسینه ، امشب شب جمعه است ، یا اباعبدالله دیگه کم آوردیم از عمل ، الان دوست داشتیم امشب بیایم با زبون روزه کربلا افطار کنیم ، نمی تونیم ، از اینجا به بعد کار خودته ما با نیت تو ما رو ببر کربلا امشب ثواب زیارت حرمت رو به ما بده ، اینکه دیگه نمی تونیم ما بخدا نمی تونیم ، شب جمعه است شب جمعه باید رفت کربلا ، بزار یه خاطره از خود بیچاره ام بگم یه عمره باعث حسرته ، سوم شعبان من بنا بود برم خارج کشور ، به هم خوردو ویزا و اینا ناجور شد و من موندم ف هیچ جا هم قول نداده بودم برم جایی ، جلسه خودمون بود تو قم ، گفتیم جلسه ی خودمونو بریم و یکی از رفقا گفت راستی دوسه روزه نمی ری کربلا برگردی؟ گفتم مگه میشه؟چند سال قبل ، گفت باور کن میشه من می تونم جور کنم ، دستشم تو این کاراست ، گفتم بیا ،ویزا و گزرنامه رو گرفت ، هی امروز خبر می دم ، پنجشنبه صبح گفت آقا تا ظهر بهت خبر می دم ، بگی برو قطعی درست میشه ، ما هم دلمونو صابون زده بودیم حسابی ، ما شب جمعه کربلاییم ، نزدیک ظهر زنگ زد ،گفت ببین یه اتفاقی افتاده واقعا شرمنده ، می دونستم تو خیلی دیگه حوسش افتاده تو سرت ، ما اصلا آدم نیستیم که حوس کربلا بکنیم این آقا ما رو حوس انداخت ، ایقد گفت و اینا ما گفتیم بریم این فرصت کوتاه و بر می گردیم  ، گفت آقا جور نشد ، آقا ما و حرم حسین و یه کلمه «آخ» ، «آخ حسین» کاش ما کربلا بودیم ، شنبه قم بودم یکی از رفقای ذاکر اهل بیت ، از این مداحای نسبتا مشهور زنگ زد فلانی کجایی من یه روزه دارم دنبالت می گردم ، گفتم چطور ، گفت شب جمعه خواب دیدم تو حرم اباعبدالله الحسین داری روضه می خونی از تو حرم اومدن دم در تحویلت گرفتند یه... حالا اینجوری ، گفت هرچی دنبالت گشتم پیدات نکردم ، دیروز به حاج آقای فلانی عالم بزرگوار زنگ زدم گفتم من یه همچی خوابی رو برای فلانی دیم ، گفت آقا اینو اینجوری تعبیر کرده گفته این سوم شعبان می خواسته بره کربلا شب جمعه زیارتش قبول شده مثل این می مونه که رفته ، می دونین یه عمره که دارم خاک تو سر خودم میریزم ، به خودم میگم بدبخت خوب هر شب جمعه کاش میگفتی آخ حسین دوست داشتم امشب کربلا باشم ، مردم از دست ندید ، اینقد خوبه آدم با زبون روزه کربلا بگه حسین تشنمه ، یا اباعبدالله اینا گریه می کنن اشک چشمشون جاری میشه ، تشنشون میشه ها ، گریه بندازم دوستای تو رو یا نه ؟ ، خب بریم کربلا ، آماده شدین امشب بریم کربلا یا نه ؟ قصد حرم کردی؟ به خدا قسم اگر نگیری امشب ثواب زیارت کربلا رو ، خودت دیگه دیوانگی کردی ، کاری نداره ، بریم کربلا ، اجازه میدین ، من اول اذن دخول بخونم ، اذن دخول تو حرم چجوری می خونن ؟، تو همه ی حرم ها ، من تو کربلا اینجوری اذن دخول می خونم ، ا ادخل یا عباس؟ ، عباس اجازه میدی من حرم آقا برم؟ ، وقتی وارد کربلا شدی ، اول میری حرم عباس کفشتو به عباس میدی میگی آی کفشدار حرم حسین ، حاجاتت رو اونجا به عباس میگی ، عباس باب الحوائجه ، حاجت داری میری کربلا ، نری کنار حرم حسین حاجت بیان کنی ، بری کنار حرم حسین بگی آقا من احتیاجی دارم ، عباس با ادب میاد میگه مگه من مردم به من بگو .....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی