روزنوشته های یک طلبه

امید است در سایه امام زمان ، سهم کوچکی از تبلیغ دین در فضای گسترده مجازی داشته باشم.

روزنوشته های یک طلبه

امید است در سایه امام زمان ، سهم کوچکی از تبلیغ دین در فضای گسترده مجازی داشته باشم.

آموزش سخنرانی ، فن بیان و خطابه ، متن سخنرانی های اساتید و خطاب ، سخنرانی روشمند دسته بندی شده ، دروس متداول حوزه و...

۱ مطلب با موضوع «متن آماده سخنرانی :: متن سخنرانی اساتید :: استاد علیرضا پناهیان» ثبت شده است

آقای قاضی می فرمودند در عالم مکاشفه دیدم رحمت الله الواسعه حسین است و باب رحمت الله الواسعه قمر بنی هاشم ابالفضل العباسه ، همه ی امامان ما مظاهر رحمت حضرت حق هستند ، اما رحمت الله الواسعه چرا حسینه؟ به تعداد تیرهایی که به بدن حسین اصابت کرد و محکم ایستاد ، خدا هی به حسینش فرمود حسینم دیگه هر چی تو بگی ، یه روز حسین وایستاد صدا زد خدا هر چی تو بگی ، بریم کربلا ... محل عمله ، کربلا محل عمله ، لااله الا الله ، یا اباعبدالله آقا برامون راحت نیست این حرفا رو می زنیم ، کربلا محل کتک خوردن زینبه ، کربلا محل شرمندگی رباب مقابل علی اصغر خودشه ، کربلا محل تشنگی ، العطشه ،کربلا محل دویدن حسینه ، جنگیدن حسینه ، امشب شب جمعه است ، یا اباعبدالله دیگه کم آوردیم از عمل ، الان دوست داشتیم امشب بیایم با زبون روزه کربلا افطار کنیم ، نمی تونیم ، از اینجا به بعد کار خودته ما با نیت تو ما رو ببر کربلا امشب ثواب زیارت حرمت رو به ما بده ، اینکه دیگه نمی تونیم ما بخدا نمی تونیم ، شب جمعه است شب جمعه باید رفت کربلا ، بزار یه خاطره از خود بیچاره ام بگم یه عمره باعث حسرته ، سوم شعبان من بنا بود برم خارج کشور ، به هم خوردو ویزا و اینا ناجور شد و من موندم ف هیچ جا هم قول نداده بودم برم جایی ، جلسه خودمون بود تو قم ، گفتیم جلسه ی خودمونو بریم و یکی از رفقا گفت راستی دوسه روزه نمی ری کربلا برگردی؟ گفتم مگه میشه؟چند سال قبل ، گفت باور کن میشه من می تونم جور کنم ، دستشم تو این کاراست ، گفتم بیا ،ویزا و گزرنامه رو گرفت ، هی امروز خبر می دم ، پنجشنبه صبح گفت آقا تا ظهر بهت خبر می دم ، بگی برو قطعی درست میشه ، ما هم دلمونو صابون زده بودیم حسابی ، ما شب جمعه کربلاییم ، نزدیک ظهر زنگ زد ،گفت ببین یه اتفاقی افتاده واقعا شرمنده ، می دونستم تو خیلی دیگه حوسش افتاده تو سرت ، ما اصلا آدم نیستیم که حوس کربلا بکنیم این آقا ما رو حوس انداخت ، ایقد گفت و اینا ما گفتیم بریم این فرصت کوتاه و بر می گردیم  ، گفت آقا جور نشد ، آقا ما و حرم حسین و یه کلمه «آخ» ، «آخ حسین» کاش ما کربلا بودیم ، شنبه قم بودم یکی از رفقای ذاکر اهل بیت ، از این مداحای نسبتا مشهور زنگ زد فلانی کجایی من یه روزه دارم دنبالت می گردم ، گفتم چطور ، گفت شب جمعه خواب دیدم تو حرم اباعبدالله الحسین داری روضه می خونی از تو حرم اومدن دم در تحویلت گرفتند یه... حالا اینجوری ، گفت هرچی دنبالت گشتم پیدات نکردم ، دیروز به حاج آقای فلانی عالم بزرگوار زنگ زدم گفتم من یه همچی خوابی رو برای فلانی دیم ، گفت آقا اینو اینجوری تعبیر کرده گفته این سوم شعبان می خواسته بره کربلا شب جمعه زیارتش قبول شده مثل این می مونه که رفته ، می دونین یه عمره که دارم خاک تو سر خودم میریزم ، به خودم میگم بدبخت خوب هر شب جمعه کاش میگفتی آخ حسین دوست داشتم امشب کربلا باشم ، مردم از دست ندید ، اینقد خوبه آدم با زبون روزه کربلا بگه حسین تشنمه ، یا اباعبدالله اینا گریه می کنن اشک چشمشون جاری میشه ، تشنشون میشه ها ، گریه بندازم دوستای تو رو یا نه ؟ ، خب بریم کربلا ، آماده شدین امشب بریم کربلا یا نه ؟ قصد حرم کردی؟ به خدا قسم اگر نگیری امشب ثواب زیارت کربلا رو ، خودت دیگه دیوانگی کردی ، کاری نداره ، بریم کربلا ، اجازه میدین ، من اول اذن دخول بخونم ، اذن دخول تو حرم چجوری می خونن ؟، تو همه ی حرم ها ، من تو کربلا اینجوری اذن دخول می خونم ، ا ادخل یا عباس؟ ، عباس اجازه میدی من حرم آقا برم؟ ، وقتی وارد کربلا شدی ، اول میری حرم عباس کفشتو به عباس میدی میگی آی کفشدار حرم حسین ، حاجاتت رو اونجا به عباس میگی ، عباس باب الحوائجه ، حاجت داری میری کربلا ، نری کنار حرم حسین حاجت بیان کنی ، بری کنار حرم حسین بگی آقا من احتیاجی دارم ، عباس با ادب میاد میگه مگه من مردم به من بگو .....